غزلی از کتاب زخمه
به باران بگو بباران که نم نم غزل بگوید
فلک گریهاش بگیرد به ماتم غزل بگوید
بهجز او که میتواند که بنویسد این جنون را؟
بهشتش بهانهای شد که آدم غزل بگوید
به حوّا سپرده بودم که آتش بکِش به جانش
اگر زیر نور شیطان، خدا هم غزل بگوید
سه نت بر سرم نوشته که من فا رِ سی بخوانم
سرم در ردیف نتها منظم غزل بگوید
پُر از وحی جبرئیلم که پیغمبری بزایم
پَرَش را به خون فرو کن که مریم غزل بگوید
مریم جعفری آذرمانی
+ نوشته شده در هفتم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 3:22 توسط مریم جعفری آذرمانی
|