غزلی از پیانو
ـ گفته بود بنْویس... از چه مینوشتم با چه آرزویی
ـ تو زنی و سخت است روسپیدیات را با غزل بگویی
خانهی تو بیت است، واژه هم اتاقت، قافیه دری قفل
وزن روی دوشت، هر غزل، سلوکی در هزار تویی
بیزمان دویدم، بیمکان نشستم، جوهری به دستم
تا غزل بپاشم، رویتان بگیرد، از من آبرویی
ریشه ریشه شعرم، شاخه شاخه انگشت، دیگران بگویند:
مینوشته بر آب، یک درخت بیبرگ، در کنار جویی
فارسی: دل من، در شب سکوتش، خفته بیهمآغوش
یا زبان مردیست، در دهان یک زن، گرم گفتگویی
خشک شد زبانت، تا فرو ببلعم، سرفههای ممتد
زن چه میکند با تکه استخوانی، مانده در گلویی
مریم جعفری آذرمانی
+ نوشته شده در سیزدهم مهر ۱۳۸۸ ساعت 8:57 توسط مریم جعفری آذرمانی
|