یک شعر از کتاب "تریبون"
تنهاتر از این میشود؟ وقتی تنِ دیوار
اصرار میکردهست بر پوشاندنِ آوار
آوار روحِ زخمیِ دیوارها بوده
با گریهاش میگفت این را، قابِ بیدیوار
قلب چروکش، پاره، پشت شیشهاش مانده؛
تصویرِ تکرارِ زمینلرزه، پس از هشدار
من میزبان مردگانم؛ خاک میپوشم
لای شبحها روحهای گُشنه را بشْمار
در کاسهی هر جمجمه یک لختهْ خون پر کن
از پوستت نان در بیاور مردهی بیدار!
مریم جعفری آذرمانی
+ نوشته شده در بیست و پنجم تیر ۱۳۹۲ ساعت 11:3 توسط مریم جعفری آذرمانی