بهار، شاعرِ همهی سالها
مریم جعفری آذرمانی
این نوشتار شاید یک از هزاران شرحی نباشد که میتواند برای آثار بهار نوشته شود. با بررسی زندگی و آثار محمدتقی صبوری مشهور به ملکالشعرای بهار، مخاطب در شگفت میماند که چگونه این همه تالیف و ترجمه و شعر و مقاله همه به قلم یک نفر نوشته شده است و عجیبتر آنکه این مرد از اهالی فعال سیاست و اجتماع روزگار خود بوده است از وزرات و وکالت مجلس گرفته تا روزنامهنگاری و تاسیس انجمن شعر. واقعا محمدتقی بهار را میتوان مصداق کامل کسی دانست که لحظهای از عمر خود را بیمشغله نگذرانده، کسی که در انواع شعر، ماهر بوده است و مهارتش دقیقا باید با روزگار خودش سنجیده شود شاید اگر در زمانهی ما زندگی میکرد یکی از شاعران و ادیبان پیشرو همین زمانه هم میشد زیرا رفتار اجتماعی و طبع شعر او حکایت از مردی متجدد دارد چنانکه حتا از عکسهایش هم میتوان به تمایل او به رفتار انعطافمند و گریز از خمودگی و تکرار پی برد چه رسد به بررسی آثار و مطالعات و تالیفهایی که داشته است. شایسته این است که او را در گروه شاعران و ادیبان مهم تاریخ ادبیات ایران بدانیم و آثار او را مثل آثار کلاسیک ادبیات فارسی بخوانیم. سبکشناسی نثر با آنهمه اطلاعات جامع از زبانشناسی و تاریخ نثر فارسی، تنها یکی از آثار این شاعر و ادیب به حساب میآید کتابی که به تنهایی میتوانست حاصل یک عمر کاریِ یک ادیب باشد. به گفتهی دکتر سیروس شمیسا «آنچه نظريات او را نسبت به ديگران بيشتر شايسته تامل ميكند اين است كه او پايه گذار فن سبكشناسي در ايران است.»
اما شاعر بودن بهار، در معرفی منش و ذوق یک فارسیزبان با فرهنگ و آداب ایرانیان و رفتار اجتماعی سیاسی آنان، یک نمونهی کامل به حساب میآید. قصد این نوشتار، نقد و بررسی و ارزشگذاری روی شعرها نیست بلکه اشارههایی دارد به اینکه بهار شاعریست که به انواع موضوعات بشری پرداخته است و با بررسی آثار شعری او در مییابیم که شعر او میتواند نشاندهندهی تاریخی از دورهی سرایندهی آن باشد تاریخ اجتماع شاد یا غمگین، شکستخورده یا پیروز، مغرور یا شکسته شده و اقسام آنچه میتواند در یک دورهی تاریخی برای مردم سرزمینش و شعر و شعور آنان اتفاق بیفتد که نمونههایی از این رفتار شاعری را مرور میکنیم:
بهار در بسیاری از انواع شعر، آثاری را به مخاطبان فارسیزبان عرضه کرده است از جمله: غزل، قصیده، مسمط، مخمس، ترکیببند، ترجیعبند، دوبیتی و ...حتا ترانههایی که به حافظهی ایرانیان سپرده شده است.
شعرهای اجتماعی سیاسی بهار واقعیتهایی تاریخی از دورهی او را در بر میگیرد چه آنجا که مدح میکند:
شاه نو بر تختگه ماوا گرفت
بار دیگر حق به مرکز جا گرفت... ص148
چه آنجا که ذم میکند:
پادشهی بود به عهد قدیم
شیفتهی خوردنی و زرّ و سیم ص797
که شعر اخیر باعث تکدر احمدشاه و توقیف روزنامه شد.
و چه آنجا که شکایت میکند:
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست کار ایران با خداست
مذهب شاهنشه ایران ز مذهبها جداست کار ایران با خداست... ص124
شعرهایی که در موضوعات خانوادگی سروده است مثلا برای مرگ پدر:
عزیزتر نیم از یوسف درست سخن
که جایگاهش گه چاه و گاه زندان بود... ص 44
شعرهایی که در وصف بزرگان شیعه و آیینهای شیعیان سروده است:
بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها
آشفته شد به دیدهی عشاق خوابها... ص32
بهار علاوه بر تضمین از شاعران پیش از خود و یادآوری کردن آنها به اهالی شعر، شعرهایی هم در تفنن سروده است مثلا در یک مثنوی نام سی لحن موسیقی قدیم ایران را که باربد در دربار خسروپرویز مینواخته است به نظم درآورده و تغییراتی را که نظامی گنجوی در منظومهی خسرو شیرین در بعضی از اسامی الحان داده یاد کرده است:
شنیدم باربد در بزم خسرو
به هر نوبت سرودی نغمهای نو ... ص851
اگرچه قصیدهی دماوندیه او بسیار معروف است اما علاوه بر اینها قصایدی هم در وصف اوضاع ایران زمان خود دارد:
هان ای فراخ عرصهی تهران چگونهای؟
زیر درفش قائد ایران چگونهای؟ ص532
در قصیدهای که به لهجهی مشهدی ساخته است نشان از آگاهی او به نجوم دارد چنانکه اکثر آثار او غیر از شعر نیز شاهد بر این مدعاست که او کسی است که همواره در پی دانستن بوده است هرچیزی که میتوانسته او را آگاهتر کند.
از اینها که بگذریم دربسیاری شعرهایش از بسیاری صنعتهای ادبی بهره گرفته است و با وجود آنکه در روزگار او هنوز شاعرانی بودهاند که فقط در سبکهای قدیمی شعر میسرودهاند اما در برخی موارد، شعرهای بهار دارای نوآوریهایی است که نه آنکه داعیهدار نوآوری کلی در شیوهی شعری باشد بلکه نشان از تغییر شاعرانگی او را به دست میدهد چنانکه آخرین شعرش این است:
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
بریده باد نای او و تا ابد
گسسته و شکسته پرّ و پای او
ز من بریده یار آشنای من
کزو بریده باد آشنای او... ص600
اما بهار شاید اگر وارد سیاست نمیشد و یا فقط در غزل طبع خود را میآزمود برگهای مهمتری نسبت به بسیاری از شاعران غزلسرا بر تاریخ شعر میافزود چنانکه با غزلهایی نیز که در دیوان او به جای مانده است میتواند یکی از مدعیان غزل معاصر باشد
خامشی جستم که حاسد مرده پندارد مرا
وز سر رشک و حسد کمتر بیازارد مرا... ص 1012
در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت
تا خون من نریخت ز من دست برنداشت... ص1017
شب است و آنچه دلم کرده آرزو اینجاست
ز عمر نشمرم آن ساعتی که او اینجاست ص1019
نکاهدم بار فزایدم درد
نخواهدم یار چه بایدم کرد... ص1033
میان ابرو و چشم تو گیر و داری بود
من این میانه شدم کشته این چه کاری بود... ص1033
این نمونههای ذکر شده حتا نمیتواند خلاصهای از دوران شاعری او باشد بلکه اشارههایی بوده است به اینکه خواندن شعرها و آثار تالیفی او کاریست که لازم است در طول شاعری هر شاعر معاصر انجام شود از سبکشناسی و تصحیحهای متون مهم ادبیات کلاسیک گرفته تا دیوان شعرهای او که میل به نوآوری بدون ترس از ضعف یا قدرت شعر، در طبع این ادیب وجود داشته است.
...........تمام نمونههای شعری از دیوان اشعار او از انتشارات نگاه چاپ88 است
.................................................................
این مطلب پیش از این در مهرنامه (ماهنامه علوم انسانی) شماره2- اردیبهشت 89- (بخش ویژه ملکااشعرا بهار) منتشر شده است.
مریم جعفری آذرمانی
این نوشتار شاید یک از هزاران شرحی نباشد که میتواند برای آثار بهار نوشته شود. با بررسی زندگی و آثار محمدتقی صبوری مشهور به ملکالشعرای بهار، مخاطب در شگفت میماند که چگونه این همه تالیف و ترجمه و شعر و مقاله همه به قلم یک نفر نوشته شده است و عجیبتر آنکه این مرد از اهالی فعال سیاست و اجتماع روزگار خود بوده است از وزرات و وکالت مجلس گرفته تا روزنامهنگاری و تاسیس انجمن شعر. واقعا محمدتقی بهار را میتوان مصداق کامل کسی دانست که لحظهای از عمر خود را بیمشغله نگذرانده، کسی که در انواع شعر، ماهر بوده است و مهارتش دقیقا باید با روزگار خودش سنجیده شود شاید اگر در زمانهی ما زندگی میکرد یکی از شاعران و ادیبان پیشرو همین زمانه هم میشد زیرا رفتار اجتماعی و طبع شعر او حکایت از مردی متجدد دارد چنانکه حتا از عکسهایش هم میتوان به تمایل او به رفتار انعطافمند و گریز از خمودگی و تکرار پی برد چه رسد به بررسی آثار و مطالعات و تالیفهایی که داشته است. شایسته این است که او را در گروه شاعران و ادیبان مهم تاریخ ادبیات ایران بدانیم و آثار او را مثل آثار کلاسیک ادبیات فارسی بخوانیم. سبکشناسی نثر با آنهمه اطلاعات جامع از زبانشناسی و تاریخ نثر فارسی، تنها یکی از آثار این شاعر و ادیب به حساب میآید کتابی که به تنهایی میتوانست حاصل یک عمر کاریِ یک ادیب باشد. به گفتهی دکتر سیروس شمیسا «آنچه نظريات او را نسبت به ديگران بيشتر شايسته تامل ميكند اين است كه او پايه گذار فن سبكشناسي در ايران است.»
اما شاعر بودن بهار، در معرفی منش و ذوق یک فارسیزبان با فرهنگ و آداب ایرانیان و رفتار اجتماعی سیاسی آنان، یک نمونهی کامل به حساب میآید. قصد این نوشتار، نقد و بررسی و ارزشگذاری روی شعرها نیست بلکه اشارههایی دارد به اینکه بهار شاعریست که به انواع موضوعات بشری پرداخته است و با بررسی آثار شعری او در مییابیم که شعر او میتواند نشاندهندهی تاریخی از دورهی سرایندهی آن باشد تاریخ اجتماع شاد یا غمگین، شکستخورده یا پیروز، مغرور یا شکسته شده و اقسام آنچه میتواند در یک دورهی تاریخی برای مردم سرزمینش و شعر و شعور آنان اتفاق بیفتد که نمونههایی از این رفتار شاعری را مرور میکنیم:
بهار در بسیاری از انواع شعر، آثاری را به مخاطبان فارسیزبان عرضه کرده است از جمله: غزل، قصیده، مسمط، مخمس، ترکیببند، ترجیعبند، دوبیتی و ...حتا ترانههایی که به حافظهی ایرانیان سپرده شده است.
شعرهای اجتماعی سیاسی بهار واقعیتهایی تاریخی از دورهی او را در بر میگیرد چه آنجا که مدح میکند:
شاه نو بر تختگه ماوا گرفت
بار دیگر حق به مرکز جا گرفت... ص148
چه آنجا که ذم میکند:
پادشهی بود به عهد قدیم
شیفتهی خوردنی و زرّ و سیم ص797
که شعر اخیر باعث تکدر احمدشاه و توقیف روزنامه شد.
و چه آنجا که شکایت میکند:
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست کار ایران با خداست
مذهب شاهنشه ایران ز مذهبها جداست کار ایران با خداست... ص124
شعرهایی که در موضوعات خانوادگی سروده است مثلا برای مرگ پدر:
عزیزتر نیم از یوسف درست سخن
که جایگاهش گه چاه و گاه زندان بود... ص 44
شعرهایی که در وصف بزرگان شیعه و آیینهای شیعیان سروده است:
بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها
آشفته شد به دیدهی عشاق خوابها... ص32
بهار علاوه بر تضمین از شاعران پیش از خود و یادآوری کردن آنها به اهالی شعر، شعرهایی هم در تفنن سروده است مثلا در یک مثنوی نام سی لحن موسیقی قدیم ایران را که باربد در دربار خسروپرویز مینواخته است به نظم درآورده و تغییراتی را که نظامی گنجوی در منظومهی خسرو شیرین در بعضی از اسامی الحان داده یاد کرده است:
شنیدم باربد در بزم خسرو
به هر نوبت سرودی نغمهای نو ... ص851
اگرچه قصیدهی دماوندیه او بسیار معروف است اما علاوه بر اینها قصایدی هم در وصف اوضاع ایران زمان خود دارد:
هان ای فراخ عرصهی تهران چگونهای؟
زیر درفش قائد ایران چگونهای؟ ص532
در قصیدهای که به لهجهی مشهدی ساخته است نشان از آگاهی او به نجوم دارد چنانکه اکثر آثار او غیر از شعر نیز شاهد بر این مدعاست که او کسی است که همواره در پی دانستن بوده است هرچیزی که میتوانسته او را آگاهتر کند.
از اینها که بگذریم دربسیاری شعرهایش از بسیاری صنعتهای ادبی بهره گرفته است و با وجود آنکه در روزگار او هنوز شاعرانی بودهاند که فقط در سبکهای قدیمی شعر میسرودهاند اما در برخی موارد، شعرهای بهار دارای نوآوریهایی است که نه آنکه داعیهدار نوآوری کلی در شیوهی شعری باشد بلکه نشان از تغییر شاعرانگی او را به دست میدهد چنانکه آخرین شعرش این است:
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
بریده باد نای او و تا ابد
گسسته و شکسته پرّ و پای او
ز من بریده یار آشنای من
کزو بریده باد آشنای او... ص600
اما بهار شاید اگر وارد سیاست نمیشد و یا فقط در غزل طبع خود را میآزمود برگهای مهمتری نسبت به بسیاری از شاعران غزلسرا بر تاریخ شعر میافزود چنانکه با غزلهایی نیز که در دیوان او به جای مانده است میتواند یکی از مدعیان غزل معاصر باشد
خامشی جستم که حاسد مرده پندارد مرا
وز سر رشک و حسد کمتر بیازارد مرا... ص 1012
در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت
تا خون من نریخت ز من دست برنداشت... ص1017
شب است و آنچه دلم کرده آرزو اینجاست
ز عمر نشمرم آن ساعتی که او اینجاست ص1019
نکاهدم بار فزایدم درد
نخواهدم یار چه بایدم کرد... ص1033
میان ابرو و چشم تو گیر و داری بود
من این میانه شدم کشته این چه کاری بود... ص1033
این نمونههای ذکر شده حتا نمیتواند خلاصهای از دوران شاعری او باشد بلکه اشارههایی بوده است به اینکه خواندن شعرها و آثار تالیفی او کاریست که لازم است در طول شاعری هر شاعر معاصر انجام شود از سبکشناسی و تصحیحهای متون مهم ادبیات کلاسیک گرفته تا دیوان شعرهای او که میل به نوآوری بدون ترس از ضعف یا قدرت شعر، در طبع این ادیب وجود داشته است.
...........تمام نمونههای شعری از دیوان اشعار او از انتشارات نگاه چاپ88 است
.................................................................
این مطلب پیش از این در مهرنامه (ماهنامه علوم انسانی) شماره2- اردیبهشت 89- (بخش ویژه ملکااشعرا بهار) منتشر شده است.
+ نوشته شده در بیست و پنجم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 7:21 توسط مریم جعفری آذرمانی
|